با حفظ داستانسرایی در قلب تجربه کاربری، طراحان میتوانند تجربیات دیجیتالی بیشتری را ایجاد کنند. زمانی افرادی قبل از ما زندگی می کردند، که در دیوارهای غار نجوا میکردند، در اطراف آتش دیده میشدند، یا نوشته های خود را روی دیوار و در قالب داستانها به اشتراک میگذاشتند. این داستانها در طول سالها شکلگیری دنیایی که در آن زندگی میکنیم، انجام شد . داستانهایی که به دور و دورتر سفر کرده و تکامل یافته اند. با این حال هدف آنها، برقراری ارتباط، کشف، متقاعد کردن، و الهام بخشیدن باقی میماند. در دنیای امروز، ارتباط ما تغییر کردهاست ، اطلاعات ما در بین شبکههای اجتماعی مختلف پخش شدهاند و از طریق تکنولوژی دائما در حال تکامل تحویل داده میشوند. استفاده از تکنیکهای داستانسرایی،به بهبود تجربه کاربری در سایت شما، کمک زیادی خواهد کرد. ایجاد شخصیت ها ، نقشهبرداری از سفر کاربر ، نوشتن داستانهای کاربر ، و سایر موارد، می تواند به فروش محصولات یا خدمات شما به کاربر کمک کند.
داستانها به بیشتر از عقل پیروی می کنند؛ آنها به احساسات متوسل میشوند، و این چیزی است که به آنها کمک میکند یک ارتباط انسانی و بهترین انگیزه برای عمل ایجاد کنند. طراحان تجربه کاربری، وظیفه ایجاد تجربههای موثر، مثبت و معنیدار را بر عهده دارند. داستانهای آهسته و با جزئیات در طراحی آنها میتواند به آنها کمک کند تا عمق و معنی بیشتری به ایدههای پیچیده خود بدهند، همچنین می تواند طرح ها را ساده و قابلتوجه سازد.
عناصر داستان سرایی
برای بهبود تجربه کاربری در سایت خود، بهتر است عناصر داستان سرایی زیر را در فرآیند UX خود وارد کنید:
- دلیل داستان سرایی
- شخصیت داستان(قهرمان)
- با یک تضاد شروع کنید
- ساختار
- خلق آگاهی
در این مقاله به بررسی هریک از این موارد، و علت استفاده از این عناصر در داستان سرایی می پردازیم.
دلیل داستان سرایی
در اولین قدم، مشخص کنید که چرا شما در حال انجام چنین کاری هستید. شما، محصول، سرویس تان و یا علامت تجاری تان چه کاری انجام میدهید؟ فهمیدن علت کاری که می کنید، همیشه نقطه خوبی برای شروع است. برای مثال، هنگامی که شما یک تجربه کاربری شخصی را ایجاد میکنید، میخواهید آن چیزی را تعریف کنید که اهداف انسانی در زندگی است. در یک دید کلی در تجربه، ابتدا میخواهید بدانید چرا این کار را انجام میدهید! با پاسخ به این سوال شروع می کنید که چرا!
شخصیت اصلی داستان
هر داستانی به یک قهرمان نیاز دارد، شما ، محصولات شما، سرویس یا برند شما هیچ کدام قهرمان نیستید. کاربران، مشتریان یا انسانهایی که شما به آن ها خدمت می کنید قهرمان داستان هستند. شما فراهمکننده امکانات، یا در واقع کمک کننده به کاربر هستید.همچنین باید در نظر داشته باشید، که شما در اینجا هستید که خدمت کنید و به کاربر خود کمک کنید تا به یک هدف دست پیدا کند و بتواند کاری را انجام دهد، حتی اگر تنها در مورد ایجاد شادی و لذت او باشد، شما به عنوان صاحب یک کسب و کار وظیفه دارید به او کمک کنید. هنگامی که شما کاربر خود را میشناسید، میتوانید با او همدلی کنید چون به جای کوهی از آمار و دادهها به یک فرد حقیقی تبدیل میشود. این کار درک نیازهای او را آسانتر میکند و در نهایت آنها را برآورده میکند. به دادههای خود مراجعه کنید تا از نظر نیازهای کاربر، رفتار، اهداف، چالشهای مشترک و سایر موارد، بتوانید خاص باشید.
شروع داستان با یک تناقض
در یک دنیای ایدهآل، فرض کنید زمانی که شما میخواهید مشکل کسی را حل کنید، یا با یک چالش روبرو شدید. تضادها در جایی هستند که داستانهای خوب زیادی شروع میشوند . طراحی UX در مورد حل و فصل تضادها، که کاربر با آن سروکار دارد می باشد، بنابراین شما با درک خوبی از کاربر خود و نقاط مشکل برای کاربر شروع میکنید !
ساختار داستان
راههای مختلفی برای ساختاربندی داستانها وجود دارد، مواردی که ثابت شدهاست موفق عمل میکند ، می تواند سه مورد باشد:یک شروع به بیان ساده، بخش میانی و پایان چنین داستانی وجود دارد. این ساختار با یک سفر کاربر معمولی و یا چرخه زندگی همخوانی دارد. موارد زیر میتواند به عنوان یک ساختار فراگیر، از نقشه سفر UX مورد استفاده قرار گیرد : کارمند یابی ( اکتساب مصرفکننده ) ، حفظ ( استفاده از محصول یا سرویس شما ) ، بازیابی ( پایان استفاده ، به طور ایدهآل نوسازی و حمایت)
خلق آگاهی
ایجاد آگاهی در داستانها، منجر به ایجاد واکنشهای عاطفی میشود. شادی، تعجب، اندوه، خشم، ترس، و تنفر. شما احتمالا میخواهید ترسناکترین تجربه کاربری را طراحی کنید، یا شاید میخواهید کاربر خود را برای یک احساس منفی تسکین دهید، و در بیشتر موارد هدف شادی ایجاد کنید. مقصد ( یا نقطهای که کاربر میخواهد به آن برسد ) کجاست ؟ یک محصول یا سرویس موفق چیزی است که به کاربران کمک میکند بر موانع خود غلبه کنند، و آنها را به مقصد مطلوب خود ببرند. داشتن یک مقصد در ذهن ، که بین شما و کاربرتان به اشتراک گذاشته می شود، به این فرآیند معنا میبخشد و تجربه کلی را بهبود میبخشد. تعریف ارزش پروژه شما به درک بیشتری از نحوه کاربرد آن در دنیای واقعی و نتیجه ایدهآل آن خواهد داد. در پایان روز، کاربر شما چه انتظاری از شما دارد؟ پاسخ به این سوال " مقصد شما " است.
به خاطر داشته باشید که تنها برای بخش روزمره زراحی را انجام ندهید، شما وظیفه دارید که مخاطبین خود را به مقصد نهایی هدایت کنید. تعریف "مقصد" هدف و محرک را به پروژه اضافه کنید، انجام دادن این کار هدف نهایی تری را برای شما فراهم میکند. هدف نهایی، پایان دادن به داستان تان است ، می توانید داستان خود را برای کاربر به عنوان یک برنامه شاد تبدیل کنید.
ایجاد یک تجربه کاربری بزرگ تر
ایجاد یک داستان در اطراف کاربران تان، به شما کمک می کند متوجه شوید، چه چیزی باعث انگیزه کاربران می شود، چه چیزی زندگی آنها را آسانتر میکند و چه چیزی به آنها کمک میکند، تا به وظایف خود دست یابند، و یک تجربه کاربری خارقالعاده ایجاد کنند. با حفظ چارچوب "قهرمانان"، "موانع" و "اهداف" مورد نظر خود از این چارچوب داستان استفاده کنید.
نتیجه گیری
داستان سرایی یک ابزار بسیار قدرتمند برای ایجاد تجارب معنیدار، و درگیر کردن تجربیات آنلاین کاربران است. این فرمول شما برای جمع کردن یک تجربه کاربری و خوشحالی بعد از آن می باشد. قطعا با کمک داستان سرایی می توانید مخاطبان بیشتری به سایت خود جذب کرده، و همچنین بهینه سازی شما بهبود می یابد.
در پست های بعد در خصوص تبلیغات گوگل ادوردز و همچنین تفاوت های بنیادین بین طراحی سایت شرکتی و طراحی سایت فروشگاهی برایتان مطالبی منتشر خواهم کرد. موفق باشید...
سئو ؛ بهینه سازی و طراحی سایت...
ما را در سایت
سئو ؛ بهینه سازی و طراحی سایت دنبال می کنید
برچسب : طراحی سایت, نویسنده : پوریا بازدید : 313 تاريخ : دوشنبه 13 آبان 1398 ساعت: 13:55